loading...
شهیدان
محمد علی قلی زاده بازدید : 14 جمعه 29 آذر 1392 نظرات (0)

 اندازه پسر خودم بود. سیزده، چهارده ساله. وسط عملیات یک دفعه نشست. گفتم: «حالا چه وقت استراحته بچه؟!»

گفت: «بند پوتینم شل شده، می بندم راه می افتم.»

نشست ولی بلند نشد. هر دو پایش تیر خورده بود. برای روحیه ما چیزی نگفته بود.

 

 

 

کتاب آسمان مال آن هاست، چاپ دوم 1386، ص 69.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 275
  • بازدید کلی : 2,556